سلام کدبانوهای هنرمند عاقبتتون بخیر❤
بریم سراغ کپشن😁
فرزانه گفت ستاره پنجشنبه یادت نرها چالش غذای سالم اول گفتم ولش کن من خیلی دیر متوجه شدم
برنامه ای ندارم داشتم کارهای خونه رو میکردم یکهو به ذهنم اومد بنظرم غذای سالم فقط میتونه برای عشایر عزیزم روستاییهای مهربونم باشه و یاد بقچه چوبان ها افتادم که برای خودشون غذا میبرن و تو اون بقچه پراز غذای سالم حالا باید یجور این بقچه رو بنمایش در میوردم.
راستش همسرم توفیق اینو داشته یکبار با یک چوبان مهربون همراه بشه و کارشونو از نزدیک ببینه و اینکه ایشون لب مرز تو کوها و بیابونی ها خدمت کرده وخیلی مستند اینهارو دیده سریع به مهدی زنگ زدم مهدی یکبار که با اون اقای چوپان رفتین دشت و صحرا چی نهار خوردین گفت که یه دیگ سنگی داشت که خودشون درست کرده بودن توش شیر که خودشون دوشیده بودن میریختن میذاشتن قشنگ بجوشه و توش نون محلیشونو خورد میکردن ومیخوردن و میگفت هنوز که هنوز مزه اون شیر که تو اون سنگ جوشیده فراموش نکرده
منم تصمیم گرفتم بصورت نمادین یه استراحت گاه کوچیک که تو محل صحرا برای خودشون درست میکنن تا سایه بونی بشه رو به نمایش در بیارم و همینطور شروع کردم نون محلی پختن و توش هم پراز سیاه دانه کردم
و اون چادرو بنا کردم اگه بدونید نازنین چقد خوشش اومده بود خلاصه واقعا اگه به بیرون چادر نگاه نمیکردی واقعا فکمیکردی وسط دشت صحرایی واقعا خیلی تجربه لذت بخشی بود اگه کرونا نبود حتما این کارو نو دشت یا صحرا میکردم😁 یه علف هرزم کنار اون سنگ کردم که طبیعی جلوه کنه که از زمین روییده و اونم تفنگ شکارو و یه تشک کوچیک برای استراحت کوتاه با وجود سادگیش منکه خیلی لذت بردم خیلی حس خوبی بهم داد من عاشق اینم بتونم یروزی برم یه روستای که همجوره روستایی پراز حس زندگی کنم 😍
روزتون پراز قشنگی
#چالش_غذای_سالم#عشایر#چوپان#نان_محلی
...